آفتاب
ورود | عضویت
پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ ۲۱:۴۸
  • اخبار
    • اخبار سیاسی
    • اخبار اقتصادی
    • اخبار فرهنگی
    • اخبار ورزشی
    • اخبار اجتماعی
    • اخبار فناوری
    • اخبار سلامت
    • اخبار ایران و جهان
    • پیشخوان روزنامه ها
  • دانش سرا
    • مقالات
    • کتاب الکترونیکی
    • دانستنی ها
    • لینک های مفید
    • فرهنگ فیلم
    • لغت نامه دهخدا
    • دائره المعارف
    • کتابهای منتشر شده
    • بانک های اطلاعاتی
  • چندرسانه ای
    • 60 ثانیه با اخبار
    • کیوسک آفتاب
    • فیلم
    • عکس
    • پادکست
    • اینفوگرافی
    • آفتاب پلاس
  • دیجیتال مارکتینگ
    • خدمات دیجیتال مارکتینگ
    • نیازمندیها
    • بانک مشاغل
    • وبگردی
    • بنر
    • مشاوره کسب و کار
    • رپورتاژ آگهی
    • کمپین
    • خدمات
    • سایتچین
  • گردشگری
    • مجله گردشگری آفتاب
    • گزارش لحظه ای جاده ها
    • نقشه ترافیک تهران
  • تفریح و سرگرمی
    • شبکه های اجتماعی
    • موسیقی
    • فیلم و سریال
    • تئاتر
    • آشپزی
    • کارت تبریک
    • فیلم های سینما
    • بازی های اینترنتی
    • شعر و ادب
    • گل و گیاه
    • ضرب‌المثل
    • فتوبلاگ
    • سخن بزرگان
    • تعبیر خواب
    • داستان سرا
    • فال و طالع بینی
    • چیستان
    • شخصیت‌ها
    • لطیفه

دائره المعارف بزرگ اسلامی

جلد یکم (آب - آل داوود)

جلد دوم (آل رشید - ابن ازرق)

جلد سوم (ابن ازرق - ابن سیرین)

جلد چهارم (ابن سینا - ابن میسر)

جلد پنجم (ابن میمون - ابوالعر قلانسی)

جلد ششم (ابوعزه - احمدبن عبدالملک بن شهید)

جلد هفتم (احمد بن علویه - ازبک خان)

جلد هشتم (ازبکستان - اشبیلیه)

جلد نهم (اشتب - البیره)

جلد دهم (البیری - باباطاهر)

جلد یازدهم (بابافرج تبریزی - برماوی)

جلد دوازدهم (برمکیان - بوسنوی)

ابن اسرائیل

اِبْن‌ِ اِسْرائیل‌، نجم‌الدین‌ ابوالمعالی‌ محمد بن‌ سوار شیبانی‌ (ربیع‌الاول‌، 603 - ربیع‌الا¸خر 677ق‌/1206- 1278م‌)، ادیب‌، صوفی‌ و شاعر دمشقی‌. نام‌ پدرش‌ را سِوار و سُوار نیز ضبط کرده‌اند (زرکلی‌، 6/153) و برخی‌ آن‌ را نوار یا سواء گفته‌اند (یافعی‌، 4/188؛ ابن‌ حجر، 5/195). وی‌ در دمشق‌ به‌ دنیا آمد و به‌ ادعای‌ او خاندانش‌ به‌ همراه‌ خالد بن‌ ولید به‌ شام‌ آمده‌ و این‌ سرزمین‌ را به‌ عنوان‌ موطن‌ خویش‌ برگزیده‌ بودند (ابن‌ کثیر، 13/283). نجم‌الدین‌ از اوان‌ جوانی‌ تحت‌ تربیت‌ شیخ‌ علی‌ حریری‌ (د 645ق‌/1247م‌) قرار گرفت‌ (ذهبی‌،3/336؛یافعی‌،ابن‌حجر، همانجاها)، اما بنا بر مشهور، شیخ‌ خرقهٔ او، شهاب‌الدین‌ ابوحفص‌ عمر سهروردی‌ (د 632ق‌/1235م‌) بود. حسین‌ مونس‌ در «دائرهٔ المعارف‌ اسلام‌»1 خرقه‌ گرفتن‌ وی‌ را از شهاب‌ الدین‌ سهروردی‌ - بنابر گفتهٔ کتبی‌ - مردود می‌شمارد، اما چنانکه‌ اشاره‌ شد، سهروردی‌ مذکور ابوحفص‌ عمر است‌ نه‌ یحیی‌ بن‌ حبش‌ سهروردی‌ مقتول‌ در 579ق‌. گویند نجم‌الدین‌ در 3 خلوت‌، نزد شهاب‌الدین‌ حضور یافت‌ (کتبی‌، 3/383؛ ابن‌ فرات‌، 7/131) و کتاب‌ عوارف‌ المعارف‌ او را که‌ از کتب‌ مهم‌ تصوف‌ به‌ شمار است‌، نزد وی‌ خواند (ابن‌ حجر، همانجا). برخی‌ با توجه‌ به‌ قراینی‌ گفته‌اند که‌ وی‌ به‌ صوفیان‌ فرقهٔ حریری‌ پیوست‌ و به‌ همین‌ سبب‌ مورد انتقاد علمای‌ دین‌ قرار گرفت‌ ( 2 EI). وی‌ ادیبی‌ فاضل‌ بود و در شعر مهارت‌ داشت‌ و رؤسا و امرا و بزرگان‌ را می‌ستود (کتبی‌، ابن‌ فرات‌، همانجاها؛ صفدی‌، 3/143). گویند وقتی‌ دچار دلتنگی‌ شدیدی‌ شد، پس‌ عهد کرد که‌ از آن‌ پس‌ کسی‌ جز خدا را نستاید. در این‌ حال‌ شبی‌ به‌ سرودن‌ شعر (قصیدهٔ سینّیه‌) آغاز کرد و 62 بیت‌ سرود. بامدادان‌ پیکی‌ از جانب‌ جمال‌الدین‌ بن‌ یغمور بیامد و 62 دینار به‌ رسم‌ نفقه‌ به‌ وی‌ ارزانی‌ داشت‌ و وی‌ بر اثر این‌ واقعه‌ - که‌ افسانه‌ می‌نماید - طریق‌ تجرد برگزید؛ با اینهمه‌، پس‌ از آن‌ ماجرا نیز جانب‌ زندگانی‌ را فرو ننهاد (کتبی‌، 3/389؛ صفدی‌، 3/145). چندی‌ به‌ طریق‌ درویشان‌ به‌ سفر پرداخت‌، ولی‌ از مسیر او اطلاع‌ دقیقی‌ در دست‌ نیست‌. صفدی‌ (3/143) گوید که‌ با ابن‌ الفصیح‌ مغنی‌ به‌ صفد آمد. نیز به‌ قراین‌ می‌توان‌ دریافت‌ که‌ وی‌، بعد از آنکه‌ طریق‌ تجرد برگزید، آهنگ‌ حج‌ کرد و از آنجا به‌ مصر رفت‌ و سپس‌ به‌ علتی‌ که‌ پس‌ از این‌ ذکر خواهد شد، بی‌درنگ‌ سرزمین‌ مصر را ترک‌ گفت‌ (کتبی‌، 3/414). بیشتر اشعار نجم‌الدین‌، بنا به‌ سنت‌ شعرای‌ سده‌های‌ 7 و 8ق‌/13 و 14م‌ در مصر و شام‌، شامل‌ مدح‌، غزل‌ و وصف‌، با تمایل‌ به‌ صنعت‌ بدیع‌ - به‌ خصوص‌ جناس‌ - بود (زغلول‌، 1/241)، اما پس‌ از پیروی‌ از شیوهٔ ابن‌ فارض‌ (د 632ق‌/1235م‌) و تبعیت‌ از طریقهٔ استادش‌ حریری‌ به‌ سرودن‌ اشعار صوفیانه‌ پرداخت‌ که‌ این‌ نوع‌ اشعار مورد انتقاد اغلب‌ ادبای‌ عصر قرار گرفت‌ (صفدی‌، ابن‌ حجر، همانجاها). در گزیده‌هایی‌ که‌ در آثار نویسندگان‌ تراجم‌ از جمله‌ کتبی‌ (3/384- 389)، ابن‌ کثیر (13/283-287) و ابن‌ فرات‌ (7/131- 135) به‌ چشم‌ می‌خورد، غالباً اشعار او صوفیانه‌، گاه‌ بسیار ظریف‌، دلنشین‌ و ترانه‌گونه‌ است‌. در بسیار جایها به‌ اوزان‌ طرب‌ انگیزی‌ روی‌ آورده‌ که‌ شایستهٔ مجالس‌ سماع‌ بوده‌ است‌. وی‌ در این‌ مجالس‌ حضور می‌یافت‌ و اشعارش‌ که‌ گاه‌ به‌ اعتقاد علمای‌ دین‌، رنگ‌ کفر و الحاد به‌ خود می‌گرفت‌، در آنجا خوانده‌ می‌شد. بی‌گمان‌ همین‌ افکار و عقاید علت‌ درگیری‌ وی‌ با فقهای‌ عصر و موجب‌ سفرهای‌ متعدد وی‌ بوده‌ است‌ (کتبی‌، 3/383-384؛ صفدی‌،3/143- 144؛ یافعی‌، همانجا). نجم‌الدین‌ به‌ پیروی‌ از حریری‌، به‌ اتحاد (= وحدت‌ شهود) معتقد بود و این‌ معنی‌ در سراسر اشعارش‌، گاه‌ به‌ صراحت‌ و گاه‌ به‌ تلویح‌ مشهود است‌ (ذهبی‌، همانجا؛ صفدی‌، 3/145؛ ابن‌ عماد، 5/359). نکتهٔ بسیار جالب‌ در شرح‌ حال‌ نجم‌الدین‌ که‌ تمامی‌ مآخذ به‌ تفصیل‌ آن‌ را ذکر کرده‌اند، برخورد او و ابن‌ الخیمی‌ و داوری‌ ابن‌ فارض‌ میان‌ آن‌ دو است‌ که‌ در هاله‌ای‌ از ابهام‌ قرار دارد. گویند نجم‌الدین‌ در هنگام‌ حج‌ پاره‌ کاغذی‌ که‌ اشعار ابن‌ الخیمی‌ در آن‌ بوده‌، می‌یابد و این‌ اشعار را به‌ خود نسبت‌ می‌دهد. سپس‌ بر حسب‌ اتفاق‌، هر دو در انجمنی‌ از ادبای‌ مصر حضور می‌یابند و ماجرا برملا می‌شود و ابن‌ فارض‌ به‌ عنوان‌ داور حکم‌ می‌کند که‌ هر یک‌ قصیده‌ای‌ با همان‌ وزن‌ و قافیه‌ بسرایند. هر دو چنین‌ می‌کنند و ابن‌ فارض‌ پس‌ از قرائت‌ اشعار، به‌ نفع‌ ابن‌ الخیمی‌ رأی‌ می‌دهد و پس‌ از این‌ جلسه‌، نجم‌الدین‌ بی‌درنگ‌ مصر را ترک‌ می‌گوید (کتبی‌، 3/414؛ ابن‌ حجر، 5/197؛ ابن‌ تغری‌ بردی‌، 7/283، 370). اگر بپذیریم‌ که‌ نجم‌الدین‌ در میان‌ شعرای‌ سدهٔ 7ق‌ دمشق‌ مقامی‌ ممتاز داشته‌ - کما اینکه‌ اشعارش‌ معرف‌ آن‌ است‌ - قبول‌ این‌ مطلب‌ دشوار می‌نماید که‌ وی‌ اشعار دیگری‌ را به‌ خود نسبت‌ داده‌ باشد. قابل‌ ذکر آنکه‌ برخی‌ از حاضران‌ مجلس‌، بنا بر روایت‌ کتبی‌ (همانجا) که‌ شعر او را پسندیده‌ بودند، پرسیدند: چگونه‌ ممکن‌ است‌ کسی‌ که‌ قادر به‌ سرودن‌ چنین‌ اشعاری‌ است‌، شعر دیگران‌ را به‌ خود نسبت‌ دهد؟ ابن‌ الخیمی‌ در پاسخ‌ گفت‌: این‌ سرقت‌ از روی‌ حاجت‌ نیست‌، بلکه‌ عادت‌ است‌. در هر حال‌ ابن‌ خلکان‌ که‌ در آن‌ هنگام‌ در قاهره‌ نایب‌ حاکم‌ بود، آن‌ قصیده‌ را از ابن‌ الخیمی‌ خواست‌. وی‌ ابیات‌ را با ذیلی‌ نزد او فرستاد و قضاوت‌ ابن‌ خلکان‌ را نیز در این‌ مورد جویا شد (همانجا). هیچ‌ یک‌ از منابع‌، نجم‌الدین‌ را صاحب‌ مجلس‌ درس‌ نمی‌دانند، اما ابن‌ حجر گوید که‌ بورانی‌ نزد وی‌ درس‌ خوانده‌ است‌ (5/195). دیوان‌ نجم‌الدین‌ تنها اثر برجای‌ ماندهٔ اوست‌ که‌ با مدح‌ شیخ‌ علی‌ حریری‌ آغاز می‌شود. ابن‌ فرات‌ دیوان‌ وی‌ را 2 مجلد ذکر می‌کند (7/131)، و زرکلی‌ که‌ نسخهٔ اسکوریال‌ (شم 437) را مشاهده‌ کرده‌، آن‌ را یک‌ مجلد قطور کتابت‌ شده‌ به‌ تاریخ‌ 707ق‌ معرفی‌ می‌کند (6/153). نسخه‌های‌ دیگری‌ از این‌ دیوان‌ نیز در دارالکتب‌ ظاهریه‌ موجود است‌ (ظاهریه‌ (شعر)، 164، 165، 172، (تصوف‌)، 579 -580). نجم‌الدین‌ در 74 سالگی‌ چشم‌ از جهان‌ فروبست‌ و در کنار مقبرهٔ شیخ‌ رسلان‌ در دمشق‌ به‌ خاک‌ سپرده‌ شد. در مراسم‌ تشییع‌ جنازهٔ او، گروهی‌ از مردم‌ و بزرگان‌ چون‌ ابن‌ خلکان‌ حضور داشتند (صفدی‌، 3/144؛ ابن‌ حجر، همانجا). با وجود این‌، ابن‌ خلکان‌ هیچ‌ ذکری‌ از او در وفیات‌ الاعیان‌ به‌ میان‌ نیاورده‌ است‌.

درباره ما

  • درباره آفتاب
  • قوانین و مقررات
  • سیاست حفظ حریم خصوصی
  • راهنمای آفتاب
  • نقشه سایت

تماس با ما

+۹۸ ۲۱ ۸۸۰۰ ۰۵۳۴

تلگرام آفتاب

اینستاگرام آفتاب

+۹۸ ۲۱ ۸۸۰۰ ۷۱ ۳۲

ایران، تهران، امیرآباد شمالی خیابان هفتم کوچه سوم پلاک ۳

پشتیبانی آفتاب

همکاری در کسب و کار

  • آگهی رایگان
  • تبلیغات در آفتاب
  • مشاوره کسب و کار

خبرنامه

برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیک خود را وارد نمایید
عضویت
کلیه حقوق این سایت برای شرکت شبکه ی اینترنتی آفتاب محفوظ است.
×