آفتاب
ورود | عضویت
پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ ۲۲:۱۱
  • اخبار
    • اخبار سیاسی
    • اخبار اقتصادی
    • اخبار فرهنگی
    • اخبار ورزشی
    • اخبار اجتماعی
    • اخبار فناوری
    • اخبار سلامت
    • اخبار ایران و جهان
    • پیشخوان روزنامه ها
  • دانش سرا
    • مقالات
    • کتاب الکترونیکی
    • دانستنی ها
    • لینک های مفید
    • فرهنگ فیلم
    • لغت نامه دهخدا
    • دائره المعارف
    • کتابهای منتشر شده
    • بانک های اطلاعاتی
  • چندرسانه ای
    • 60 ثانیه با اخبار
    • کیوسک آفتاب
    • فیلم
    • عکس
    • پادکست
    • اینفوگرافی
    • آفتاب پلاس
  • دیجیتال مارکتینگ
    • خدمات دیجیتال مارکتینگ
    • نیازمندیها
    • بانک مشاغل
    • وبگردی
    • بنر
    • مشاوره کسب و کار
    • رپورتاژ آگهی
    • کمپین
    • خدمات
    • سایتچین
  • گردشگری
    • مجله گردشگری آفتاب
    • گزارش لحظه ای جاده ها
    • نقشه ترافیک تهران
  • تفریح و سرگرمی
    • شبکه های اجتماعی
    • موسیقی
    • فیلم و سریال
    • تئاتر
    • آشپزی
    • کارت تبریک
    • فیلم های سینما
    • بازی های اینترنتی
    • شعر و ادب
    • گل و گیاه
    • ضرب‌المثل
    • فتوبلاگ
    • سخن بزرگان
    • تعبیر خواب
    • داستان سرا
    • فال و طالع بینی
    • چیستان
    • شخصیت‌ها
    • لطیفه

دائره المعارف بزرگ اسلامی

جلد یکم (آب - آل داوود)

جلد دوم (آل رشید - ابن ازرق)

جلد سوم (ابن ازرق - ابن سیرین)

جلد چهارم (ابن سینا - ابن میسر)

جلد پنجم (ابن میمون - ابوالعر قلانسی)

جلد ششم (ابوعزه - احمدبن عبدالملک بن شهید)

جلد هفتم (احمد بن علویه - ازبک خان)

جلد هشتم (ازبکستان - اشبیلیه)

جلد نهم (اشتب - البیره)

جلد دهم (البیری - باباطاهر)

جلد یازدهم (بابافرج تبریزی - برماوی)

جلد دوازدهم (برمکیان - بوسنوی)

ابن افلیلی

اِبْن‌ِ اِفلیلی‌، ابوالقاسم‌ ابراهیم‌ بن‌ محمد زهری‌ قرشی‌ (352- 441ق‌/963- 1050م‌)، ادیب‌ و نحوی‌ اندلسی‌. وی‌ در قرطبه‌ زاده‌ شد و از آنجا که‌ نیاکانش‌ از روستای‌ افلیلاء در شام‌ آمده‌ بودند به‌ ابن‌ افلیلی‌ شهرت‌ یافت‌ (ابن‌ بشکوال‌، 1/93). در جوانی‌ به‌ استادان‌ بزرگ‌ زمان‌ خود پیوست‌ و از آنان‌، و نیز از پدر خویش‌، لغت‌ و ادب‌ روایت‌ کرد (همانجا)، اما پیوند او به‌ ابوبکر زبیدی‌ (د 380ق‌/990م‌) استوارتر و عمیق‌تر بود؛ آنچنانکه‌ نوادر ابوعلی‌ قالی‌ را از قول‌ او روایت‌ کرد (حمیدی‌، 142). عاقبت‌ او خود نیز به‌ کار تدریس‌ پرداخت‌ و با آنکه‌ دوستش‌ ابن‌ شهید، رفتار و کردار او را در مقام‌ استادی‌ بسیاری‌ ناهنجار (ابن‌ بسام‌، 1(1)/207، 233) وصف‌ کرده‌ است‌، در آن‌ کار شهرت‌ فراوان‌ کسب‌ کرد، چندانکه‌ طلاب‌ علم‌ از هر سو به‌ محضر درسش‌ می‌شتافتند. وی‌ گویا در کار تدریس‌، بیشتر به‌ کتاب‌ الفاظ ابن‌ سکیت‌ و الغریب‌ المصنف‌ عنایت‌ داشت‌ (ابن‌ بشکوال‌، همانجا؛ قفطی‌، 1/184). از میان‌ شاگردان‌ متعدد او، بی‌گمان‌ شنتمری‌ (معروف‌ به‌ اعلم‌ نحوی‌) که‌ در تدوین‌ شرح‌ دیوان‌ متنبی‌ با وی‌ همکاری‌ کرد (یاقوت‌، 20/60 -61) از همه‌ مشهورتر است‌. در زمان‌ ابن‌ افلیلی‌، شهر قرطبه‌ آرام‌ نبود و خلفای‌ اموی‌ شهر، دچار حملات‌ علویان‌ حمودی‌ شده‌ بودند. علی‌ بن‌ حمود در 407ق‌/ 1016م‌ و قاسم‌ بن‌ حمود در 408ق‌ بر شهر چیره‌ شدند. اما قاسم‌ در 412ق‌/1021م‌ از بیم‌ بربرها که‌ بر قصر قرطبه‌ تسلط یافته‌ بودند، گریخت‌. همان‌ سال‌ یحیی‌ بن‌ علی‌ قرطبه‌ را گرفت‌. درست‌ نمی‌دانیم‌ در زمان‌ فتنهٔ بربرها نقش‌ ابن‌ افلیلی‌ چه‌ بود. ابن‌ بسام‌ می‌نویسد که‌ وی‌ به‌ فتنهٔ بربرها پیوست‌ و سپس‌ به‌ حمودیان‌ نزدیک‌ شد و ارج‌ یافت‌ (1(1)/240-241؛ یاقوت‌، 2/7). اما سخن‌ ابن‌ بسام‌ اندکی‌ مبهم‌ است‌. از دنبالهٔ گفتار او چنین‌ برمی‌آید که‌ چون‌ یحیی‌ بر قرطبه‌ چیره‌ شد، ابن‌ افلیلی‌ کوشید به‌ دربار او بپیوندد. یحیی‌ نیز ابن‌ برد اصغر (ه م‌) را به‌ دبیری‌ خلافت‌ گمارد و جعفر بن‌ محمد را که‌ با ابن‌ افلیلی‌ دوستی‌ داشت‌، در شمار ندیمان‌ خود نهاد. جعفر کوشش‌ بسیار کرد که‌ خلیفه‌، ابن‌ افلیلی‌ را که‌ در آن‌ هنگام‌ شهرت‌ بسیار کسب‌ کرده‌ بود، در دربار به‌ کاری‌ گمارد (ابن‌ بسام‌، 1(2)/15). ابن‌ افلیلی‌ خود نیز قصیده‌ای‌ در مدح‌ یحیی‌ سرود. اما این‌ اقدامات‌ ظاهراً به‌ جایی‌ نرسید، و علاوه‌ بر آن‌، یحیی‌ به‌ زودی‌ از قرطبه‌ رانده‌ شد و سال‌ بعد (413ق‌/1022م‌) عمویش‌ قاسم‌ نیز از چنگ‌ بربرها گریخت‌ و شهر دوباره‌ به‌ دست‌ امویان‌ افتاد. در زمان‌ المستکفی‌ بالله‌ ذیقعدهٔ 414 - ربیع‌الاول‌ 416/ ژانویهٔ 1024 - مه‌ 1025) دوباره‌ به‌ نام‌ ابن‌ افلیلی‌ برمی‌خوریم‌. مستکفی‌ او را به‌ دبیری‌ خلافت‌ قرطبه‌ گمارد. اما به‌ قول‌ ابن‌ بسام‌ (1(1)/241) چون‌ نوشته‌های‌ او به‌ اسلوب‌ کاتبان‌ خوش‌ بیان‌ نبود، از این‌ رو، از سمت‌ دبیری‌ دربار کنار رفت‌ و چند سال‌ بعد، در زمان‌ هشام‌ سوم‌ (418- 422ق‌/ 1027-1031م‌) او را به‌ فساد در دین‌ متهم‌ ساخته‌، دستگیر کردند و در «المطبق‌» (زندان‌ زیرزمینی‌ قرطبه‌) افکندند (ابن‌ بسام‌، همانجا؛ یاقوت‌، 2/8؛ صفدی‌، 6/116). اینک‌ نمی‌دانیم‌ او چند سال‌ در زندان‌ به‌ سر برد و موضوع‌ اتهام‌ او دقیقاً چه‌ بود. قصیده‌ای‌ که‌ موسی‌ بن‌ الطائف‌ در سرزنش‌ و هجای‌ او سروده‌ (ابن‌ بسام‌، یاقوت‌، همانجاها)، بر الحاد او دلالت‌ دارد. اما بعید نیست‌ که‌ گرایشهای‌ شیعی‌ او در عصر امویان‌ موجب‌ این‌ اتهامات‌ شده‌ باشد. ابن‌ افلیلی‌ در نحو و لغت‌ استاد و به‌ قول‌ ابن‌ حیان‌ (ابن‌ بسام‌، 1(1)/240) یگانهٔ زمان‌ خود بود، اما به‌ شعر و نقد آن‌ نیز می‌پرداخت‌ (حمیدی‌، 142 و دیگران‌) و در این‌ کار تندی‌ و خشونت‌ روا می‌داشت‌ (ابن‌ خلکان‌، 1/51؛ ابن‌ بشکوال‌، 1/93). همین‌ منابع‌ او را به‌ صداقت‌ گفتار، صراحت‌ لهجه‌، پاکدلی‌ و گاه‌ قدرت‌ حافظه‌ وصف‌ کرده‌اند. اما ابن‌ حیان‌ گفته‌ است‌ که‌ وی‌ از علم‌ عروض‌ اطلاعی‌ نداشت‌ (ابن‌ بسام‌، همانجا؛ سیوطی‌، 1/426)، در کار ادب‌ خود رأی‌ بود و دربارهٔ آنچه‌ خود می‌دانست‌، به‌ مجادله‌ برمی‌خاست‌ و بر رأی‌ خطای‌ خود پای‌ می‌فشرد، چنانکه‌ کسی‌ نمی‌توانست‌ او را از آن‌ رأی‌ منصرف‌ سازد (ابن‌ بسام‌، همانجا؛ ابن‌ سعید، 1/72). شاید این‌ انتقادها که‌ همه‌ از ابن‌ حیان‌ سرچشمه‌ می‌گیرد، خالی‌ از غرض‌ نبوده‌ باشد، زیرا ابن‌ حیان‌، احتمالاً نسبت‌ به‌ ابن‌ افلیلی‌، که‌ مستکفی‌ ریاست‌ دیوان‌ را به‌ او داده‌ بود، کینه‌ می‌ورزید و به‌ عقیدهٔ وی‌ خلیفه‌، مردمان‌ فرومایه‌ را به‌ وزارت‌ و مناصب‌ مهم‌ برمی‌گزید (دایه‌، 96). یکی‌ از اسباب‌ شهرت‌ ابن‌ افلیلی‌، دوستی‌ و در عین‌ حال‌ معارضهٔ او با ابن‌ شهید نویسنده‌ و شاعر معروف‌ اندلسی‌ است‌. ابن‌ شهید، ضمن‌ انتقادهای‌ گوناگون‌، خاصه‌ از باب‌ آداب‌ معلمی‌ و هیأت‌ ظاهری‌، در رسالهٔ توابع‌ و زوابع‌ او را یکی‌ از قهرمانان‌ خویش‌ قرار داده‌ و «تابعه‌»ای‌ (شبیهی‌ از جنیان‌) سخت‌ کریه‌المنظر به‌ نام‌ «أنف‌ الناقهٔ» برای‌ او ساخته‌ است‌ (نک: ابن‌ بسام‌، 1(1)/210 به‌ بعد، 234 به‌ بعد؛ بستانی‌، 28- 29؛ دایه‌، 99). با اینهمه‌، فضایل‌ ابن‌ افلیلی‌ را نباید نادیده‌ گرفت‌. شهرت‌ شرح‌ دیوان‌ متنبی‌، و نیز آیین‌ تدریس‌ او، انبوهی‌ شاگرد در محضر او گرد آورد که‌ بعدها آثار او را در غرب‌ و شرق‌ عالم‌ اسلامی‌ بپراکندند. معروف‌ترین‌ این‌ شاگردان‌ عبارتند از: ابوالخطاب‌، ابن‌ حزم‌، اعلم‌ شنتمری‌ و نیز طَبْنی‌. تنها اثری‌ که‌ از ابن‌ افلیلی‌ به‌ جای‌ مانده‌، شرح‌ دیوان‌ متنبی‌ است‌ که‌ پیوسته‌ مورد تمجید نویسندگان‌ پس‌ از او بوده‌ است‌. عکبری‌، اگر چه‌ از ذکر نام‌ ابن‌ افلیلی‌ غالباً خودداری‌ کرده‌ (دایه‌، 100) ولی‌ از کتاب‌ او فایدهٔ بسیار برگرفته‌ و در مقدمهٔ شرح‌ البیان‌ خود (قاهره‌، 1308ق‌) به‌ آن‌ اشاره‌ کرده‌ است‌. ابن‌ حزم‌ نیز با آنکه‌ کتابی‌ در نقد و تکمیل‌ آن‌ به‌ نام‌ التعقیب‌ علی‌ ابن‌ الافلیلی‌ فی‌ شرحه‌ لدیوان‌ المتنبی‌ داشته‌، کتاب‌ او را «بسیار نیکو» وصف‌ کرده‌ است‌ (دایه‌، همانجا؛ دربارهٔ ارزش‌ و چگونگی‌ کتاب‌، نک: بلاشر، 412؛ دایه‌، 104-116). از این‌ کتاب‌ 5 نسخه‌ در کتابخانه‌های‌ جهان‌ موجود است‌ (دربارهٔ این‌ نسخه‌ها، نک: I/142 S, .(GAL, ابن‌ خیر (ص‌ 402-403) که‌ سلسله‌ روات‌ دیوان‌ را برشمرده‌، ابن‌ افلیلی‌ را در مرکز آن‌ قرار داده‌ است‌. نکتهٔ قابل‌ ذکر آنکه‌ ابن‌ خیر همان‌ سلسله‌ روات‌ را با اختلافی‌ اندک‌ برای‌ دیوان‌ ابوتمام‌ نیز ذکر کرده‌ است‌، اما هیچ‌ جا به‌ کتابی‌ که‌ توسط ابن‌ افلیلی‌ در این‌ باب‌ جمع‌ شده‌ باشد، اشاره‌ نرفته‌ است‌. بسیاری‌ از منابع‌ (ابن‌ بسام‌، 1(1)/241؛ ابن‌ سعید، 1/72؛ سیوطی‌، 1/426) تأکید دارند که‌ وی‌ را کتابی‌ جز این‌ شرح‌ نبوده‌ است‌. با اینهمه‌، ابن‌ بشکوال‌ (1/93)، قفطی‌ (1/184) و ابن‌ خلکان‌ (1/51) اشاره‌ می‌کنند که‌ او «مقدار قابل‌ توجهی‌ از اشعار مردم‌ شهر خویش‌ را داشته‌ است‌». اما از این‌ عبارت‌، اطلاع‌ روشنی‌ حاصل‌ نمی‌شود. ابن‌ افلیلی‌ شعر نیز می‌سرود. ابن‌ سعید (1/73) به‌ نقل‌ از حجاری‌ شعر او را «بارد» وصف‌ کرده‌ و مجموعاً 4 بیت‌ از اشعار او را آورده‌ است‌: دو بیت‌ را پسندیده‌ و دو بیت‌ دیگر را که‌ در مدح‌ یحیی‌ بن‌ حمود است‌، به‌ مسخره‌ گرفته‌ است‌. شاگرد او طبنی‌ که‌ در سرزمینهای‌ شرقی‌ اسلام‌ اقوال‌ او را روایت‌ می‌کرده‌ است‌، به‌ روش‌ او در تصحیح‌ و قرائت‌ متون‌ اشاراتی‌ دارد (حمیدی‌، 143؛ یاقوت‌، 2/5).ابن‌ افلیلی‌ روز شنبه‌ 13 ذیقعدهٔ 441ق‌/8 آوریل‌ 1050م‌ در قرطبه‌ درگذشت‌ و حکمران‌ شهر محمد بن‌ جهور بر او نماز گزارد. سپس‌ او را در صحن‌ مسجدی‌ ویرانه‌، نزدیک‌ باب‌ عامر به‌ خاک‌ سپردند (ابن‌ بشکوال‌، 1/93؛ قفطی‌، 1/184؛ ابن‌ خلکان‌، 1/51؛ صفدی‌، 6/115).

درباره ما

  • درباره آفتاب
  • قوانین و مقررات
  • سیاست حفظ حریم خصوصی
  • راهنمای آفتاب
  • نقشه سایت

تماس با ما

+۹۸ ۲۱ ۸۸۰۰ ۰۵۳۴

تلگرام آفتاب

اینستاگرام آفتاب

+۹۸ ۲۱ ۸۸۰۰ ۷۱ ۳۲

ایران، تهران، امیرآباد شمالی خیابان هفتم کوچه سوم پلاک ۳

پشتیبانی آفتاب

همکاری در کسب و کار

  • آگهی رایگان
  • تبلیغات در آفتاب
  • مشاوره کسب و کار

خبرنامه

برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیک خود را وارد نمایید
عضویت
کلیه حقوق این سایت برای شرکت شبکه ی اینترنتی آفتاب محفوظ است.
×